زبان پارتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پهلوانی
پهلوی اشکانی
Pahlawānīg-𐭐𐭄𐭋𐭅𐭀𐭍𐭉𐭂
زبان بومی درشاهنشاهی اشکانی (شامل دودمان اشکانی ارمنستان، دودمان اشکانی ایبریا و دودمان اشکانی آلبانیای قفقاز)
منطقهپارت، ایران باستان
دورهزبان رسمی در ۲۴۸ پ. م تا ۲۲۴ م. از سده سوم به‌دست پارسی میانه به کنار گذاشته شد و تا سالیان درازی در میان آبادی‌ها و شهرهای قفقاز و پارت شاخه‌های گوناگون گویشی‌اش زنده ماندند.
پارتی کتیبه‌ای، الفبای مانوی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹xpr
فهرست لینگوییست
xpr
گلاتولوگpart1239[۱]
کهن‌ترین نوشته‌های برجای مانده به زبان پهلوانی یا پارتی ازآنِ سده‌ی نخست پیش‌اززایش هستند. زبان پهلوانی تا نزدیکی‌های سده‌های چهام و ششم نیز زنده بود و سپس آرام‌آرام رو به خاموشی نهاد. واپسین نوشته‌های پهلوانی نیز نوشته‌های مانوی‌اند که بیشتر به پیش از سده‌ی نهم بازمی‌گردند.

زبان پارتی، پهلویگ(پهلوی) یا پهلوانیگ(پهلوانی) که در منابع معاصر به آن پهلوی اشکانی یا پهلوی شمالی می‌گویند، یک زبان منقرض شده از خانواده زبان‌های ایرانی شمال غربی بوده‌است.[۲][۳][۴][۵] دولت‌های اشکانی، نظیر اشکانیان ایران، ارمنستان و… از آن به‌عنوان زبان درباری استفاده می‌نمودند. زبان‌های ایرانی شمال غربی معاصر، همچون زبان‌های کردی، تاتی، بلوچی، تالشی، مازندرانی، گیلکی و زبان‌های مرکزی با زبان پارتی از یک خانواده هستند.[۶][۷][۸]

زبان پارتی به دلیل حکومت طولانی مدت دودمان اشکانی بر ارمنستان تأثیر بسیار زیادی روی زبان ارمنی گذاشت و بخش بزرگی از فرهنگ واژگان این زبان را کلمه‌های پارتی تشکیل می‌دهند. زبان ارمنی تا به امروز تعداد زیادی از واژه‌های پارتی را در دل خود محفوظ داشته‌است.

نام[ویرایش]

ژاله آموزگار در کتاب «زبان پهلوی و دستور آن» در رابطه با استفاده از عنوان «پهلوی» برای اشاره به دو زبان پارتی و پارسی میانه می‌نویسد: «از نظر اشتقاق، پهلوی به‌معنی زبان پارتی است و نه پارسی. در سده‌های نخستینِ اسلامی، اصطلاح پارسی را برای پارسی‌نو که از پارسی میانه متحول شده بود به کار می‌بردند و در نتیجه کاربرد آن درباره پارسی میانه موجب ابهام می‌شد. از این رو این زبان پارسی میانه را در تقابل با پارسی نو پهلوی نامیدند که از میان زبان‌های ایرانی میانه پس از پارسی میانه از همه معروف‌تر بود و در آن زمان پارتی (=پهلوانیگ) دیگر زبان زنده‌ای نبود تا موجب ابهام گردد. کاربرد پهلوی (فهلوی) درباره پارسی میانه از قرن سوم هجری است».[۹]

پهلوی به معنای منسوب به پهلو است. این نام از نام باستانی پرثوه (parthava) گرفته شده‌است و به مرور به شکل پهلوی درآمده‌است. پهلو در نوشته‌های پارتی به شکل پرتو ظاهر شده‌است.

طبقه‌بندی[ویرایش]

زبان پهلوی یکی از زبان‌های ایرانی میانه شمالی غربی است؛ با این حال، بسیاری از ویژگی‌های زبان‌های ایرانی شرقی نیز در آن دیده می‌شود و تعداد زیادی از واژگان ایرانی شرقی، احتمالاً از زبان پرنی، به این زبان راه یافته‌اند و امروزه نیز تعدادی از آن‌ها هنوز در ارمنی به کار برده می‌شوند.[۱۰]

زبان پارسی میانه که به اشتباه در برخی موارد به آن «زبان پهلوی» می‌گویند به خانواده زبان‌های ایرانی جنوب غربی تعلق دارد.[۱۱][۱۲]

آثار به خط و زبان پارتی[ویرایش]

از این زبان دو دسته آثار موجود است. یکی آثاری که به خط پارتی که خطی مقتبس از خط آرامی است، نوشته شده است. دیگری آثار مانوی است که به خط مانوی که مقتبس از خط سریانی است، ضبط گردیده است.[۱۳]


هرچند از آثار پارتی باستان اثری پیدا نشده، اما آثاری از فرم میانه آن در دست است.

  • حدود سه هزار سفال نوشته مربوط به سده یکم پیش از میلاد که در نسا پیدا شده‌اند.
  • بنچاق اورامان، سندی مربوط به داد و ستد یک زمین، پیدا شده در غرب ایران امروزی.
  • تعداد سفال‌نوشته که در شهر قومیس پیدا شده‌اند.
  • درخت آسوریگ
  • سکه‌ها و سنگ‌نبشته‌های شاهنشاهان اشکانی
  • سنگ‌نبشته سه‌زبانه سلوکیه دجله، مربوط به سال ۱۵۰ یا ۱۵۱ میلادی
  • سنگ‌نبشته اردوان پنجم، پیدا شده در شوش (به سال ۲۱۵ میلادی)
  • تعدادی سند که در سده سوم میلادی در دورا اورپوس پیدا شده‌اند.
  • سنگ‌نگاره کال‌جنگال، در نزدیکی بیرجند
  • سنگ‌نبشته‌های ساسانی مربوط به قرن سوم میلادی
  • آثار مانوی
  • آثار به دست آمده در شمال پاکستان که مرتبط به پادشاهی سورن هستند.

نمونه متن[ویرایش]

بخشی از یک متن مانوی که به زبان پارتی نگاشته شده‌است:

پارتی فارسی
Āγad hēm Parwān-Šāh, u-m wāxt ku: Drōd abar tō až yazdān.

Šāh wāxt ku: Až ku ay? – Man wāxt ku: Bizišk hēm až Bābel

zamīg. [...] ud pad hamāg tanbār hō kanīžag društ būd. Pad

wuzurg šādīft ō man wāxt ku: Až ku ay tū, man baγ ud anǰīwag?

به سوی پروان‌شاه رفتم و گفتم: «درود بر تو از [سوی] ایزدان». شاه گفت: «اهل کجایی؟» من گفتم: «پزشک هستم از سرزمین بابل».

(این بخش از متن در دسترس نیست، اما به نظر می‌رسد که مانی در آن به توضیح شفا یافتن معجزه‌آسای کنیز شاه می‌پردازد)

... و همهِ تن کنیز [دوباره] سالم و سرحال بود. [شاه] با شادی بزرگی به من گفت: «تو از کجا آمده‌ای، ای ناجی و پروردگار من؟»

انقراض[ویرایش]

پس از این‌که اردشیر، شاه پارس، بر اردوان پنجم اشکانی شورید و در نهایت خود را شاهنشاه ایران نامید، پارسی میانه در نوشته‌های رسمی به مرور جایگزین زبان پارتی گردید. گرچه، پارتی به سرعت از بین نرفت و کماکان تا قرن‌ها در پارت و قفقاز بدان سخن گفته می‌شد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "پهلوانی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  2. بزرگمهر لقمان. «پارسی‌گویانِ باستان زبانِ خویش را چه می‌نامیدند؟».
  3. راهنمای زبان پارتی، حسن رضایی باغ‌بیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵
  4. تاریخ زبان فارسی، مهری باقری، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲
  5. زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳
  6. DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order., Garnik Asatrian
  7. Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh
  8. حمدالله مستوفی قزوینی می‌نویسد: «در گشتاسفی که بخشی‌ست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبان‌شان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بسته‌است.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی می‌داند.
  9. زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۳–۱۴
  10. Lecoq, Pierre (1983). "Aparna". Encyclopedia Iranica. 1. Costa Mesa: Mazda Pub. http://www.iranicaonline.org/articles/aparna-c3k
  11. "Iran Chamber Society: History of Iran: Parthian History and Language". www.iranchamber.com. Retrieved 2017-09-20.
  12. "Iranian languages". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2017-09-20.
  13. یارشاطر، زبانها و لهجه‌های ایرانی، 24.

منبع[ویرایش]

  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert), 2000, S. 42-65.
  • Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert), 1989, S. 95-105 und 173-192

پیوند به بیرون[ویرایش]