فیثاغورس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از فیثاغورث)
فیثاغورس
مجسمه نیم‌تنه فیثاغورس ساموس در
موزه‌های کاپیتولین، رم
نام هنگام تولدفیثاغورس ساموسی
زادهٔ۵۷۰ (پیش از میلاد)
ساموس، یونان
درگذشت۴۹۵ (پیش از میلاد)
متاپونتیون، ایتالیا
آرامگاه--
دیگر نام‌ها--
همسر(ها)تیانو
فرزندانیک پسر (تلاگوس) و سه دختر (دامو، اریگ نته، ماییا)
دورهفلسفه دوران باستان
حیطهفلسفه غرب
مکتبمکتب فیثاغوری
علایق اصلی
گیاهخواری
تأثیرگرفته از
تأثیرگذار بر
دلیل شهرتقضیه فیثاغورس

فیثاغورِس یا پیثاگُراس (به یونانی: Πυθαγόρας) فیلسوف و ریاضیدان یونان باستان سده ششم پیش از میلاد بود. او نخستین کسی بود که توانست اصول پراکنده‌ای را که ریاضیدانان نخستین عمدتاً با استقرا و آزمون و خطا کشف کرده بودند، بر پایهٔ اصول و براهین قیاسی بنا کند.[۱][۲]

فیثاغورس دو جنبه مختلف شخصیت داشت. یکی به عنوان فیلسوف و پیامبرِ دین، دیگری به عنوان ریاضیدان مطلق. شخصیت فیثاغورس در هر دو مورد بی اندازه موثر بود.[۳]

شاید مشهور ترین فیلسوف ماقبل سقراط که حتی از هراکلیتوس هم مشهورتر شده، فیثاغورس است. او در ساموس متولد شد، او نخستین کسی بود که معنای «مربع» (توان دو) و «مکعب» (توان سه) عددی را تعریف کرد. به واسطه تعالیم او بود که واژه نظریه معنای آشنای امروزی را پیدا کرد. گفته‌اند او اصطلاح «فلسفه» را ابداع کرد و نیز نخستین کسی بود که واژه «کیهان» را برای جهان به کار برد. نفوذ مستقیمش تا نسل‌ها ادامه داشت. او اولین متفکر بزرگی بود که ریاضی را با فلسفه پیوند داد و از آن به بعد پیوند همزیستی میان ریاضی با فلسفه و سایر علوم گسترش یافته امروزه می‌دانیم ریاضیات در ادراک ما از جهان هستی نقشی ضروری ایفا می‌کند. این واقعیت که نظام کائنات در همه سطوح از عظیم ترین کهکشان های دوردست گرفته تا ساختار درونی یک اتم از طرح مشابهی پیروی می کند که می توان به زبان ریاضی بیانش کرد، آنقدر برای ما آشنا است که با خطر بدهی انگاشته شدن روبه‌رو است.[۴]

زندگی[ویرایش]

فیثاغورس در جزیره ساموس، نزدیک کرانه‌های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون، کسنوفانس و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلاد می‌زیست.

در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مهرپرستان ایران آشنا شود. تقریباً، ۲۲ سال در سرزمین‌های خارج از یونان بود و چون پولوکراتوس (شاه یونان) برای او نزد فرعون مصر سفارش کرده بود به آمازیس رفته و توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. سال‌ها در مصر ساکن بود و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و علوم مختلف آموخت. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی می‌کرد تا اینکه به همراه داریوش اول به پارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد.

در حدود سال ۵۳۰ قبل از میلاد، از مصر بازگشت، و در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب پیساگوراس بر آن خورده‌است) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه‌های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.

شرایط جامعه زمان زندگی فیثاغورث[ویرایش]

فیثاغورث از مردم جزیره ساموس بود و در حدود سال 532 قبل از میلاد به دنیا آمد، در این زمان جزیره ساموس زیر فرمان پولیکراتس بود. پولیکراتس فرد سالخورده ای که ثروت بسیار به چنگ آورد و نیروی دریایی بزرگی تشکیل داد.

جزیره ساموس رقیب بازرگانی ملطیه بود. بازرگانان این جزیره در خشکی نیز تا حدود تارتسوس اسپانیا مسافرت می‌کردند.تارتسوس به سبب معدن هایش شهرت داشت.

پولیکراتس در حدود سال 535 قبل از میلاد حاکم ساموس شد و تا سال 515 قبل از میلاد حکومت کرد. این حاکم مستبد که چندان به اصول اخلاقی پایبند نبود خود را از زحمت دو برادرش که در حکومت با وی شریک بودند خلاص کرد، و نیروی دریای‌اش را بیشتر در راه دزدی دریایی به کار برد. وی از این امر که شهر ملطیه به تازگی تسلیم ایرانیان شده بود، سودجویی کرد. برای اینکه از پیشروی ایرانیان به سوی غرب جلوگیری کند، خود را با آماسیس فرعون مصر متحد ساخت. ولی هنگامی که کمبوجیه شاهنشاه ایران، همه نیروی دریایی خود را به کار تصرف مصر گماشت، پولیکراتس دریافت که ممکن است پیروزی با ایرانیان باشد، جانب را عوض کرد. ناوگانی را که از دشمنان سیاسی خود تشکیل داده بود برای حمله به مصر فرستاد ولی سرنشینان کشتیها شوریدند و به ساموس بازگشتند تا به خود پولیکراتس حمله کنند. پولیکراتس بر آنها غالب آمد لیکن سرانجام قربانی حرص و آز خود شد. حاکم ایرانی شهر سارد چنین وانمود کرد که قصد دارد بر ضد شاهنشاه سر به شورش بردارد و حاضر است در ازای کمک پول هنگفتی به پولیکراتس بدهد. پولیکراتس برای ملاقات و مذاکره به سارد رفت و در آنجا اورا گرفتند و به صلابه زدند.

پولیکراتس حامی و مشوق هنرهای زیبا هم بود و شهر ساموس را با بناهای عمومی زیبا ساخت. آناکرئون شاعر دربار او بود. اما فیثاغورس از او بیزار بود و به همین سبب از ساموس بیرون رفت گفته‌اند که فیثاغورس به مصر رفت و مقدار زیادی از دانش خود را در آنجا فرا گرفت. تا اینکه در نهایت فیثاغروس به کروتون جنوب ایتالیا رفت.

شهرهای مختلف یونانی نشین در شبه جزیره ایتالیا با یکدیگر سخت می جنگیدند. هنگامی که فیثاغورس به کروتون وارد شد، این شهر تاز از لوکری شکست خورده بود. اما هنوز چیزی از آمدن فیثاعورس نگذشته بود که کروتون در جنگ با سیبارس پیروزی کامل به دست آورد و این شهر را سخت ویران کرد. سیباریس در زمینه تجارت همبستگی نزدیکی با ملطیه داشت. شهر کروتون در علم طب شهرت داشت[۵]

آرا و اندیشه[ویرایش]

فیثاغورس از شاگردانش انجمنی در شهر کروتونه در جنوب ایتالیا تشکیل داد. او در آنجا نه تنها به آموزش ریاضیات می‌پرداخت، بلکه از ریاضیات نتایج عرفانی می‌گرفت.[۱]

دین فیثاغورس[ویرایش]

فیثاغورس به زودی شخصیتِ افسانه ای پیدا کرد و معجزات و کرامات و قوای جادویی به او نسبت دادند. فیثاغورس دینی پدید آورد که اصول عمده آن عبارت بود از تناسخ ارواح و ممنوعیت خوردن حبوبات. دین وی فرقه‌ای پدید آورد که در برخی نقاط قدرت دولتی به دست می‌آورد و حکومتی از مقدسان تشکیل می دادند. اما میان توده مردم آنهایی که نفس‌شان خوب تزکیه نشده بود، هوس خوردن حبوبات می کردند و دیر یا زود دست به شورش می زدند.

برخی از احکام دین فیثاغورس چنین بود:

  1. باید از خوردن حبوبات پرهیز کرد.
  2. نباید آنچه را افتاده است برداشت.
  3. نباید به خروس سفید دست زد.
  4. نباید نان را شکست.
  5. نباید از روی تیری که بر سر راه است قدم برداشت.
  6. نباید آتش را با آهن به هم زد.
  7. نباید از یک گرده نان تمام خورد.
  8. نباید تاج گل را چید.
  9. نباید روی پیمانه یک رطلی نشست.
  10. نباید دل زا خورد.
  11. نباید در جاده راه رفت.
  12. نباید گذارد پرستو در سقف خانه لانه کند.
  13. هنگامی که ظرفی را از روی آتش بر می‌دارید نباید جای آن را روی آتش باقی بگذارید، بلکه باید آتش را به هم بزنید.
  14. به آینه‌ای که کنار چراغ باشد نگاه نکنید.
  15. هنگامی که از رختخواب بر می خیزید آن را به هم بپیچید و اثر بدن خود را از روی آن صاف کنید.


مذهب فیثاغورس یک نهضت اصلاحی در دین اورفئوسی بود، و دین اورفئوسی یک نهضت اصلاحی در پرستش دیونیسوس بود.

فیثاغورث برای خود یک شخصیت نیمه خدایی قائل بود و گویا گفته است:

«انسانها هستند و خدایان، و موجوداتی مانند فیثاغورس.»

کورنفورد می گوید: «همه مکتبهایی که از فیثاغورس الهام گرفته اند جنبه آن جهانیشان می‌چربد و همه ارزشها را در اتحاد با خدا می جویند و جهان پیدا را به این عنوان که دروغین و فریبنده است محکوم می کنند. می گویند که این دنیا افق تیره ای است که در آن اشعه انوار الهی منکسر شده و در ابهام و تیرگی فرو رفته است.»[۶]

تناسخ[ویرایش]

از عقاید فیثاغورسیان، جاودانگی روح و تناسخ بوده‌است.[۷]می گویند فیثاغورس نیز مانند فرانسیس قدیس برای جانوران موعظه می‌کرد. دیکایارکوس می گوید فیثاغورس چنین تعلیم می داد که :

«نخست، روح موجودی است باقی و به شکل انواع دیگری از موجودات زنده در می‌آید؛ دیگر اینکه هر چیزی که قدم به جهان هستی می گذارد پس از گذراندن دروان معینی دوباره به دنیا می‌آید و بنابراین هیچ چیزی مطلقا جدید نیست؛ دیگر اینکه با موجوداتی که زنده به دنیا می‌آیند باید مهربانی کرد.»[۳]

مرام اشتراکی[ویرایش]

باید دانست که پیروان فیثاغورس تمام نظریاتشان را به «استاد» نسبت می‌دادند؛ و بنابراین مشخص نیست که چه اندازه از آیین فیثاغورس از خود فیثاغورس، و چه اندازهٔ آن از شاگردانش است.[۱]در جامعه‌ای که فیثاغورس بنیاد نهاد، زن و مرد با حقوق مساوی پذیرفته می‌شدند، مال و راه رسم زندگی اشتراکی بود. حتی کشف های علمی و ریاضی را امری اشتراکی می‌انگاشتند، و حتی پس از مرگ فیثاغورس بر این عقیده بودند.[۳]

نماز فیثاغورسیان بر دمیدن خورشید

گیاهخواری[ویرایش]

فیثاغورسیان با توجه به این گرایش، به وجود یکسان روح در انسان و حیوان قائل بودند ازاین رو کشتن حیوانات را منع می‌کردند. البته آنها رژیم غذایی گیاهی را سالم‌تر هم می‌دانستند. افلاطون هم در نوشته‌هایش نظرات تقریباً مشابهی را با فیثاغورسیان ابراز می‌کند. پیروان فیثاغورس از انجیر و سبزی‌ها و میوه‌ها تغذیه می‌کردند. خود فیثاغورس که به سن صدسالگی مرد در باب گوشتخواری گفته‌است: «خودتان را به خوراک چرکینی همچون گوشت آلوده نکنید»[۸][۹]

همه چیز عدد است (نقش اعداد)[ویرایش]

فیثاغورس استدلال می کرد که جهان تحت حاکمیت اعداد قرار دارد. برای مثال، او کشف کرد که نت موسیقی در ارتفاعی بالاتر، وقتی زه آلت موسیقی طولش نصف می‌شود تکرار می‌شود و تغییری در آن درخ نمی‌دهد؛ و همچنین دریافت که نسبت های ریاضی بین این نت ها و نت های دیگر، یک گام هشت نتی ( یک اکتاو) تشکیل می دهند.

پیروان او این فکر را پیش بردند و ادعا کردند که فاصله های بین خورشید، ماه و سیارات مطابق‌اند با فواصل بین نت های موسیقایی، و نوعی موسیقی می‌آفرینند: «موسیقی هماهنگ افلاک».

«عدد حاکم بر شکل‌ها و تصورات است.» "فیثاغورس"[۱۰]

فیثاغورس گفت: « همه چیز عدد است.» این سخن را اگر از نقطه نظر جدید تفسیر کنیم منطقا بی‌معنی است. اما منظور فیثاغورس مطلقا بی‌معنی نبود. فیثاغورس اهمیت اعداد را در موسیقی کشف کردو رابطه ای که وی میان موسیقی و حساب پدید آورد، هنوز در اصطلاحات ریاضی «معدل هارمونیک» و «تصاعد هارمونیک» برجای مانده است. فیثاغورس اعداد را به صورت اشکال در نظر می آورد چنانکه روی وجوه تاس یا ورق بازی دیده می‌شود. ما هنوز اصطلاحات «عدد مربع» و «عدد مکعب» را به کار می بریم. این اصطلاحات را از فیثاغورس گرفته‌ایم.[۱۱]در نهایت او با کشف اعداد اصم نظیر π و «رادیکال دو» حیرتزده شد.[۱۲]

ستاره‌شناسی[ویرایش]

او اولین کسی بود که در بیش از ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، گرد بودن زمین را مطرح نمود و بیان کرد که زمین دارای دو قطب شمال و جنوب بوده و خورشید و ماه به دور زمین می‌گردند.

قضیهٔ فیثاغورس[ویرایش]

فیثاغورس دانشمند و ریاضیدان یونان باستان، با تحقیق بر روی مثلث قائم الزاویه به این نتیجه رسید که همواره مساحت مربعی که با وتر یک مثلث قائم الزاویه ساخته می‌شود برابر است با مجموع مساحت دو مربعی که با اضلاع مجاور زاویه قائم ساخته می‌شود و این قانون بعدها به عنوان رابطهٔ فیثاغورس نامیده شد. در هر مثلث قائم الزاویه، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذور دو ضلع مجاور زاویهٔ قائمه.

مرگ[ویرایش]

فیثاغورسیان با دموکراسی یونانی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بودند؛ و چون این موضوع به مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپنین (از سرزمین‌های وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.

فیثاغورس در آنجا نیز توسط حامیان دموکراسی مورد آزار و اذیت قرار گرفت و نهایتاً مدرسه او مورد حمله قرار گرفت و او و شماری از شاگردانش توسط دموکراسی خواهان، کشته یا زنده زنده سوزانده شدند. بنابر روایت تاریخی دیگری او از دست دموکراسی‌خواهان وقتی در پی سوزاندن او بودند به کمک برخی دیگر از شاگردانش گریخت اما در حال فرار با ضربات زیادی به قتل رسید.[۱۳]

روایت دیگری که توسط پورفیری ثبت شده است، ادعا می‌کند که وقتی دشمنان فیثاغورث در حال آتش زدن خانه بودند، شاگردان فداکار او روی زمین دراز کشیدند تا با عبور از روی بدن‌های خود راهی برای فرار او ایجاد کنند.فیثاغورث موفق به فرار شد، اما از مرگ شاگردان محبوبش چنان مأیوس بود که خودکشی کرد.[۱۴]

یک روایت متفاوت هم که توسط دیوژن لارتیوس و هم ایامبلیکوس گزارش شده است بیان می کند که فیثاغورث تقریباً موفق به فرار شد، اما او در مسیر فرار خود به یک مزرعه باقالی رسید و از دویدن در آن امتناع کرد، زیرا انجام این کار آموزه های او را نقض می کرد، بنابراین از فرار کردن دست کشید و در همان جا کشته شد.[۱۵]

دربارهٔ فیثاغورس[ویرایش]

این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفته‌اند: «Sic transit gloria mundi» یعنی

افتخارات جهان چنین می‌گذرند

. پروکلس لیکایوس دربارهٔ فیثاغورس می‌گوید:

فیثاغورس این علم (علم ریاضیات) را به شکل آزاد آموزشی، امتحان کردن قواعد آن از آغاز و جستجوی قضایا به روشی غیر مادی و ذهنی تغییر داد. او نظریه متناسب‌ها و ساخت اشکال کیهانی را کشف کرد.

[۱۶]

همچنین برتراند راسل دربارهٔ فیثاغورس می‌نویسد:

هیچ‌کس را نمی‌شناسم که در عالم اندیشه به اندازهٔ فیثاغوراس تأثیرگذار بوده باشد.[۱] (اوس)

اثر گذاری بر فیلسوفان بعدی[ویرایش]

راسل در کتاب تاریخ فلسفه خود می نویسد:

من جز فیثاغورث کسی را نمی شناسم که در عالم فکر به این اندازه موثر بوده باشد. این را بدین جهت می گویم که آنچه در بادی امر به عنوان مذهب افلاطونی جلوه‌ می‌کند، پس از تجزیه و تحلیل، همان مذهب فیثاغوری از آب در می‌آید. مفهوم جهان ابدی، جهانی که بر عقل مکشوف می شود اما بر حس مکشوف نمی شود، تماما از فیثاغورس گرفته شده است.

تکریم ریاضیات و الهات که با فیثاغورس آغاز شده، در یونان و قرون وسطی و عصر جدید تا شخص کانت، صفت مشخص فلسفه دینی شد. پیش از فیثاغورس کیش اورفئوسی به آن ادیان آسیایی که دارای مناسک سری بودند شباهت داشت. ولی در نظریات افلاطون و اگوستین قدیس و توماس آکویناس و دکارت و اسپینوزا و لایت نیتس، آمیزش گرمی میان دین و عقل، شوق و تحسین منطقی آنچه ابدی است، وجود دارد. این آمیزش از فیثاغورس سرچشمه می‌گیرد و به الهیات اروپا جنبه تعقلی می‌دهد.[۱۷]

جستار های وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ رجینالد هالینگ دیل (۱۳۸۷)، «۸»، تاریخ فلسفه غرب، ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ، تهران: انتشارات ققنوس، ص. صفحه ۹۵ و ۹۶ و ۹۷
  2. حمدالله مستوفی (۱۳۸۹). نزهةالقلوب. نشر اساطیر. شابک ۹۷۸۹۶۵۱۲۴۷۸۰۴.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ راسل، برتراند؛ ترجمه- دریابندری، نجف. A History of Western Philosophy [تاریخ فلسفه غرب]. ص. ۴۱.
  4. مگی، برایان؛ ترجمه- علامه صالحی، مانی (۱۴۰۱). داستان فلسفه. اختران. ص. ۱۶.
  5. راسل، برتراند؛ ترجمه - دریابندری، نجف. A History of Western Philosophy [تاریخ فلسفه غرب]. صص. ۳۷ و ۳۸.
  6. راسل، برتراند؛ ترجمه - دریابندری، نجف. A History of Western Philosophy [تاریخ فلسفه غرب]. صص. ۳۸و ۳۹.
  7. ekordakis (۲۰۱۹-۰۵-۰۹). «Pythagoras». Hellenism.Net (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۵-۱۱.
  8. «پیشینه گیاه‌خواری - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد». fa.m.wikipedia.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۱-۰۹.[پیوند مرده]
  9. "Pythagoras - Wikipedia". en.m.wikipedia.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-11-09.
  10. برنهام، داگلاس؛ ترجمه - عباسی، شهاب‌الدین (۱۴۰۰). Simply Philosophy [فلسفه ساده و زیبا در آمدی تصویری بر فلسفه]. مان کتاب. ص. ۱۵.
  11. راسل، برتراند؛ ترجمه - دریابندری، نجف. A History of Western Philosophy [تاریخ فلسفه غرب]. ص. ۴۱.
  12. رابینسون، دیو؛ گراوز، جودی؛ ترجمه - نصیری، امیر (۱۳۹۸). Philosophy for Beginners [فلسفه قدم اول]. شیرازه کتاب ما. ص. ۱۱.
  13. ekordakis (۲۰۱۹-۰۵-۰۹). «Pythagoras». Hellenism.Net (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۵-۱۱.
  14. Riedweg, Christoph (2005) [2002], Pythagoras: His Life, Teachings, and Influence, Ithaca, New York: Cornell University Press, ISBN 978-0-8014-7452-1
  15. Simoons, Frederick J. (1998), Plants of Life, Plants of Death, Madison, Wisconsin: University of Wisconsin Press, ISBN 978-0-299-15904-7
  16. Carl B. Boyer, A history of mathematics, page 48, 1991
  17. راسل، برتراند؛ ترجمه- دریابندری، نجف. A History of Western Philosophy [تاریخ فلسفه غرب]. ص. 43.

منابع[ویرایش]

  • سیاحت نامهٔ فیثاغورس در ایران. ترجمهٔ یوسف اعتصامی. تهران۱۳۶۳. چ۲. دنیای کتاب.
  • Carl B. Boyer, A history of mathematics, 2nd edition, by John Wiley & Sons, Inc. ۱۹۹۱